روایت مادر شهید احمدی روشن از سِمت حساس فرزندش که هیچجا از آن نام برده نشد
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۴۴۲۸۳
مادر شهید احمدی روشن گفت: مصطفی در غنیسازی 3 و نیم درصد نقش داشت، در غنیسازی 20 درصد تأثیرگذار بود حتی مسؤولیتی داشت که هیچوقت و هیچجا از آن نام برده نشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به مناسبت 21 دی ماه ششمین سالروز شهادت مصطفی احمدیروشن، خانم صدیقه سالاری مادر شهید در گفت وگو با خبرنگار یزدرسا از فرزند شهیدش گفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی اظهار داشت: مصطفی از اول که دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود و زمانی که فارغ التحصیل شد و تا سال 90 که به شهادت رسید در حوزههای مختلفی فعالیت میکرد.
مادر شهید احمدی روشن افزود: وی به همراه چند تن از دوستانش در سال آخر دانشگاه راکتی را ساخته بودند که آن را بردند در اطراف جاده قم آزمایش کردند. آن زمان خیلی امکان انتشار این خبر وجود نداشت اما فیلمش موجود است. حتی من خودم آن راکت را دارم. وی و دوستانش این کار را در زمان دانشجویی انجام دادند.
سالاری تأکید کرد: قبل از اینکه فارغ التحصیل شود روی پروژهای کار میکرد که پروژه لیسانس مهندسی او حتی در حد پروژه یک دانشجوی دکتری بود. پروژه جداسازی غشای پلیمری بود که حدود 6 الی 7 ماه طول کشید و پروژه بسیار خوبی شد و چند مقاله هم از آن استخراج کرد.
وی خاطرنشان کرد: ایشان وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل شد با سپاه قدس و همچنین با صنایع دفاع همکاری میکرد. در سایت هستهای نطنز هم ثبتنام کرده بود که گزینش آن 6 الی 9 ماه طول کشید و بالاخره وارد سایت هستهای نطنز شد.
مادر شهید احمدیروشن با اشاره به روحیه آرمانخواهی شهید عنوان کرد: قبل از اینکه ایشان وارد سایت هستهای نطنز شود چون فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی شریف بود بازار کار برای او خیلی زیاد بود. مثلا در وزارت نفت در خودروسازی و به طور کلی در جاهای مختلف آن هم با حقوق بالا و دردسر کم، برایش فرصت شغلی وجود داشت. ولی مصطفی دنبال آرمان و عقیدهاش بود نه دنبال حقوق و راحتی.
وی ادامه داد: او اصلا پشت میزنشین نبود، حتی در سایت هستهای نطنز هم که کار میکرد شاید خیلی پیش میآمد که مثلا موادی لازم داشتند که وارد میشد، در چنین شرایطی خودش شخصا لباس میپوشید و میرفت در آزمایشگاه و آنها را آزمایش میکرد که ببیند آنچه که میخواهد هست یا نه.
سالاری در ادامه افزود: یعنی کسی نبود که بنشیند پشت میز و دستور بدهد و بخواهد که دیگران آن را اجرا کنند. خودش انجام میداد. حتی مخالف این بود که کسی که درس میخواند هم درس او صرفا تئوری باشد بلکه میگفت باید حتما عملیاتی باشد و بتواند در جامعه کاربرد داشته باشد.
وی با اشاره به فضایی که بعد از شهادت فرزندش در کشور ایجاد شد، اظهار داشت: شهید مصطفی احمدی روشن را به نوعی علمالهدی نسل سوم میدانند. بعد از شهادت ایشان موجی در جامعه ایجاد شد و خدا خواست که تلاش چندین سالهاش به نتیجه برسد و حتی شهادتش هم مایهی خیر و برکت و سرافرازی برای ایران و مخصوصا جوانان بشود. بعد از شهادتش خیلیها به عشق مصطفی و به عشق آرمانهای مصفطی به فیزیک هستهای تغییر رشته دادند.
مادر شهید احمدی روشن با اشاره به ضربهای که در سالهای اخیر به صنعت هستهای کشور وارد شد، خاطرنشان کرد: متأسفانه ما برخی مواقع اشتباهاتی میکنیم. البته انتخاب آدمها برای خودشان مهم است ولی به هر حال بعدا متوجه میشوند که این انتخابشان به ضرر خودشان هم بوده است و نه فقط به ضرر دیگران.
وی اضافه کرد: کسانی که در جبهه بودهاند این را خوب درک میکنند که اگر اولین خاکریز را دشمن بتواند فتح کند، فتح مابقی خاکریزها آسان میشود. صنعت هستهای خاکریز ما بود پرچم ما بود. اما متأسفانه میبینیم که آقایان صنعت هستهای را به باد دادند و الان شاهد هستید که نه تنها چیزی عاید کشور نشد بلکه حتی موجب پررویی و گستاخی بیشتر دشمن هم شده و دشمنان حالا دست گذاشتهاند روی صنعت موشکی ما و حتی خرابکارها را سازماندهی میکنند تا پرچم کشور را به آتش بکشند و بسیاری از توطئهها و خباثتهای دیگر.
سالاری افزود: البته به فضل اللهی خداوند کمک میکند و همه دشمنان مردم ایران رسوا میشوند. اما واقعیت این است که برخیها قدر تلاشها و زحمات جوانانی که با خون خودشان دستاوردهایی را برای جامعه به وجود آوردهاند را ندانستند.
وی با اشاره به مسؤولیت خطیر شهدی احمدی روشن در صنعت هستهای کشور، اظهار داشت: مصطفی در غنیسازی 3 و نیم درصد نقش داشت، در غنیسازی 20 درصد تأثیرگذار بود و وی حتی مسؤولیتی داشت که هیچوقت و هیچجا از آن نام برده نشد. فقط میگفتند وی معاونت بازرگانی سایت نطنز را عهدار بوده، اما فقط این نبود و او «مدیر تدابیر ویژه» نیز بود. یعنی هر جا که سایت هستهای چه در اراک، چه در نطنز، چه در بوشهر و چه در جاهای دیگر وجود داشت یک ستاد تدابیر ویژه داشت که مصطفی احمدیروشن مدیر آن بود و در همین سمت هم به شهادت رسید.
وی اضافه کرد: دو ماه یا سه ماه بود که این سمت را عهدهدار شده بود و به شهادت رسید. حتی وقتی میخواست به من این سمتش را اعلام کند آن را روی کاغذ نوشت و بهم نشان داد و بعد از آن کاغذ را پاره کرد. یعنی من آن را خواندم و از زبانش نشنیدم. اینقدر این سمت حساس و سری بود. بالاخره هر جایی نفوذیهایی وجود دارند که باعث افشا شدن اسرار میشوند.
مادر شهید احمدی روشن در پایان با توصیه به اینکه نباید به دشمن امید داشت، گفت: دولتمردان که این کار را نمیکنند اما خوب است که ما مردم توجه داشته باشیم که بیگانه قرار نیست کاری برای ما انجام دهد و به بیگانه نباید چشم دوخت. سعی کنیم با تلاش و کوشش خودمان برای پیشرفت کشور گام برداریم و مشکلات را از پیش رو برداریم.
وی اضافه کرد: به عنوان مثال ما شاهد هستیم که در این سالها در علم پزشکی پیشرفت قابل توجهی داشتهایم چون به بیرون تکیه نکردیم و تلاش کردیم که روی پای خودمان بایستیم. لذا اگر ما خودمان را باور داشته باشیم در صنایع و حوزههای مختلف میتوانیم پیشرفت کنیم و باید بدانیم که از سوی بیگانه قرار نیست برای ما آبی گرم شود.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۴۴۲۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب
«موسیو کمال» داستانی است از زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم است. او بعد از مسلمان شدن در جنگ تحمیلی ایران شرکت میکند.
به گزارش مشرق، بهزاد دانشگر با کتاب «موسیو کمال» به نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران میآید. این کتاب داستانی است از زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم. او بعد از مسلمان شدن برای تقویت باورهای دینی خود به ایران سفر میکند، در قم درس طلبگی میخواند و در آخرین روزهای جنگ تحمیلی به آرزوی دیرینش میرسد و میشود تنها شهید اروپایی دفاع مقدس.
در بخشی از این کتاب میخوانید:
«گفت: مادرت برات بمیره! پس تو چرا هیچ زنی دنبال تابوتت نیست قربونت برم؟!» یکدفعه انگار همه ساکت شدند. نفس نمیکشیدیم انگار. به خودمان آمدیم. همهمان مرد بودیم. یک تعدادی سیاه آفریقایی. یک تعدادی با جثههای ریز مالزیایی. چندتایی سرخ و سفیدِ ترک. بقیه هم ایرانی؛ اما همه مَرد. بعد یکی از بین جمعیت در آمد گفت: مادرش مرده خانوم. اگه نمرده بود هم، نمیتونست بیاد بالا سر بچهش. همه کسوکارش فرانسهن. زن زیر لب ذکری گفت و بعد گفت: پس برید اونطرف تا من بیام بهجای مادرش براش گریه کنم.»
«ژروم ایمانوئل» معروف به «کمال کورسل» ۹ آوریل ۱۹۶۴ در پاریس از مادری فرانسوی و پدری تونسی چشم به جهان گشود. پدرش با نام محمد از مهاجرین تونسی بود که برای کار به فرانسه آمده و در همانجا ماندگار شده بود. ژروم به تبعیت از مادرش آیین مسیحیت را برگزیده بود. وی در دوران نوجوانی سفری به تونس داشت و در آنجا با اسلام آشنا شد و در سن ۱۷ سالگی به دین مبین اسلام و مذهب اهل تسنن گرایش یافت.
شهید کورسل، مسیر طولانی از پاریس تا مرصاد، از مسیحیت تا تشیّع، از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر را در هفت سال طی کرد و نامش به عنوان تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ثبت شد.. مزار مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای علیبنجعفر (ع) قم، قطعه ۱۸ ردیف دوم قرار دارد.