Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ جشن امضای کتاب "من مادر مصطفی" با حضور پدر بزرگوار شهید احمدی روشن،استاد رحیم مخدومی نویسنده کتاب،مادر شهید مدافع حرم سعید مسلمی و جمعی از فعالان فرهنگی شهرستان اراک برگزار شد.

کتاب ˈمن مادر مصطفیˈ‌ طی 20 روز نوشته شده و در 136 صفحه انتشار یافته است؛ شب های بعد از پدرˈ، ˈمن مادر مصطفیˈ، ˈدو سایهˈ، جدایی شیرینˈ، ˈسنگر کمین هسته ایˈ،من مصطفی را مرد می خواستمˈ، ˈروز میدان رفتن زنانˈ، بیانات رهبر معظم انقلاب در منزل شهید، نامه خانواده احمدی روشن به رهبر معظم انقلاب و واکنش حزب الله لبنان به ترور شهید احمدی روشن از جمله عناوین بخش های این کتاب است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بخشی از این کتاب می خوانیم :

مصطفی مهربان بود.درعین حال زبل و حاضر جواب .کم نمی آورد.بعضی وقت ها از بچه های هم سن وسال خودشمقابل بچه های بزرگتر دفاع می کرد.جورکش بچه ها بود. نمی ترسید. به خاطر بچه های کوچکتر , با بچه های بزرگتر از خودش گلاویز می شد. هیچ وقت هم بچه های هم سن و کوچکتر از خودش را اذیت نمی کرد.

کلاس اول را در دبستان مینو خواند; نزدیک محله ی امامزاده عبدالله همدان دیوار به دیوار دبستان خواهرش, با یک نرده فاصله.

مرضیه صبح ها با خودش نان و پنیر می برد مدرسه . زنگ تفریح برای مصطفی لقمه می گرفت , لقمه لقمه از این طرف نرده می داد به او .خیلی مراقبش بود.

مصطفی خیلی اهل نمره نبود.در حدی تلاش می کرد که بگذراند. من هم در دوره ابتدایی خیلی حساسیت نشان نمی دادم.هفده , هجده می گرفت , می آمد .گاها بیست هم می گرفت .من نه می گفتم : چرا هجده گرفتی و نه از بیستش خیلی استقبال می کردم . کلا از اینکه به درس هایش می رسید راضی بودم.

هم به درس هایش می رسید و هم جلسات قرآن مسجد میرفت.آقا رحیم با خودش می برد مسجد, با خودش برمی گرداند.مسجد محله مان , مسجد امامزاده عبدالله بود; با دو خیابان فاصله از منزل.

پدرشوهرم صبح ساعت چهار و نیم , پنج بیدار می شد.خیلی زود می رفت میدان بار ها را از او تحویل می گرفت.وقتی او بیدار می شد , ناخودآگاه ما هم بیدار می شدیم.مصطفی هم همین حالت را داشت.بعد ها به شوخی می گفت:مامان ما اخلاق جالبی نداریم .وقتی بیدار می شیم که هیچ کس بیدار نیست.همین میشه مایه درد سرهم برای من هم برای اطرافیان.

از بچگی به کشتی علاقه داشت. وقتی رفت راهنمایی , باشگاه کشتی هم می رفت.

( کتاب من , مادر مصطفی /صفحه 29و 30 )

رحیم مخدومی، نویسنده ادبیات دفاع مقدس و نگارنده چندین کتاب در حوزه ادبیات داستانی در این مراسم گفت: با توجه به جنگ نرمی که علیه کشور به راه افتاده است انتظار از متولیان فرهنگی از جمله سازمان تبلیغات، بسیج، تریبون نمازجمعه و ... انتظار داریم که موضوع تربیت نیروی فرهنگی در کشور را جدی بگیرند و در راستای نیازهای فرهنگی جامعه محصولات مطلوب فرهنگی تولید کنند و از اصحاب توانمند فرهنگ حمایت های لازم را به عمل بیاورند.

در پایان این مراسم به مناسبت 13 جمادی الثانی مصادف با سالروز وفات حضرت ام‌البنین (س)؛ مادر گرامی حضرت اباالفضل العباس(ع) از مادر گرامی شهید مدافع حرم "سعید مسلمی" تقدیر شد.

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۱۶۴۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پدر، مادر، ما متهمیم ...

وقتی در اتوبوس انسان‌هایی را می‌بینی که بعد از دوران پرتلاطم کرونا علیرغم مریضی هنوز با ماسک و دستمال بیگانه‌اند و با عدم رعایت خود ده‌ها نفر را در این شرایط سخت درگیر بیماری می‌کنند ، وقتی در کوچه تنگ ، با ماشین کنار می‌کشی تا ماشین روبرو بدون دردسر عبور کند و در ادامه نگاه طلبکارانه را دشت می‌کنی، وقتی در جشن چهارشنبه‌سوری ،به جای آتش بازی و جشن و شادی و استفاده از وسایل امن امروزی با مواد محترقه وحشتناک و خطرناک جشن تاریخی با فوت بیش از ۲۰ نفر و مشکلات بیمارستانی بیش از ۲۰۰۰ نفر را نظاره می کنی ، وقتی در عصر حاضر هنوز بنا به عدم رعایت بدیهیات و اصول اولیه بهداشت فردی باید با بوی نامطبوع و کثیفی بسوزی و بسازی ، وقتی در زندگی امروزی هنوز اصول اولیه آپارتمان نشینی را جانیفتاده می‌بینی ، وقتی توانایی و درک و فهم مردم از روابط متقابل در تمامی نقش‌ها را در مرز فاجعه رصد می‌کنی ، وقتی آمارهای فرهنگی ، اجتماعی را به گِل نشسته می‌بینی ، وقتی ...

چندی‌ست به رفتار و کردار عموم مردم بیشتر حساس و دقیق شده‌ام و گویی هرچه بیشتر دقیق می‌شوم عمق دردناک ماجرا بیشتر هویدا می‌شود.

آنچه می‌بینم چیزی جز زوال فرهنگی نیست. دیگر کار از معضلات بزرگ فرهنگی گذشته، مشکلات به عدم رعایت سطوح ابتدایی فرهنگ رسیده.هرچند دیدن این زوال در جامعه ایی که کتاب در آن تبدیل به کالای لوکس شود و خرید کتاب فراموش شود و لیست کتاب های پرفروشش هم بنا به محتوای کتاب برق شوقی در چشمت نمی اندازد، جامعه ایی که پرفروش ترین فیلم‌هایش فیلم های کمدی دم دستی هستند و فیلم های اخلاقی و فرهنگی حوصله دیده شدن نمی یابند ، جامعه ایی که کافه هایش از پاتوق بحث های روشنفکری به پاتوق بازی های مافیایی تغییر جهت داده ، جامعه ایی که از زنگ هنر و فرهنگ در ساختار آموزشی اش چیزی جز اسمی نمادین باقی نمانده ، جامعه ایی که اساتید دانشگاهی که الگوهای جذاب سنین جوانی هستند از تهی سرشار شده و چیزی به تعداد انگشتان دست از آنها باقی نمانده، جامعه ایی که رسانه اش خوراک فرهنگی تزریق نمی کند و بنا به شکاف عمیق کارسازی اش را از دست داده پیش بینی این وضعیت چندان عجیب نبوده و نیست.

قطعا نگاه ایده آل گرایانه ندارم و می دانم در هر جامعه ایی (حتی جوامع پیشرفته فرهنگی) هم فیلم های کمدی و تفریحات سرگرم کننده طرفداران خودش را دارد و همچنین آگاهم که بخشی از این تغییرات حاصل مناسبات و اقتضائات زندگی امروزه است اما صحبت از تناسب و تعادل است. وقتی تناسب و تعادل به کلی برهم خورد و فیلمها و صفحات و تفریحات دم دستی و سطحی فاصله ی کیلومتری با موارد تحلیلی و قابل تامل و فاخر می یابد نتیجه متفاوت و غم انگیز می شود.

آری، در هر جامعه‌ایی حاکمیت و دولت با فرهنگ‌سازی از طریق دو ابزار قدرتمند رسانه و فضای آموزشی که در دستانش است نقش اساسی ایفا می کند و برکمتر کسی پوشیده نیست که فرهنگ‌سازی در وهله اول وظیفه دولت و حاکمیت است تا با ابزارهای قدرتمندش فرهنگ سازی کند و جهت دهد و در ادامه نیز خانواده. اما وقتی در ساختار کلان این هدف را کم رنگ وکارکرد تاثیرگذاری اش را کم رمق می یابی، یا جهت دهی اش را جهت دهی مناسب تحلیل نمیکنی و خانواده را نیز به عنوان بازیگر فعال بعدی، به دلیل حضور در همین بستر اقتصادی فرهنگی در اکثر موارد غیرموثر و پیرو می یابی چه باید کرد؟

آیا باید ایستاد و این سقوط دهشتناک را نظاره کرد ؟ آیا همچون اقتصاد و ... کاری از دستمان برنمی آید؟

نقش افراد (به ویژه بنا به فراگیر شدن فضای مجازی ) در ریز موارد چه می شود؟

در این خصوص شاید نتوان در بُعد کلان کاری کرد و این فرصت بنا به موارد گفته شده در حیطه و توان ما نباشد یا در نگاه بدبینانه تر از دست رفته باشد و فرآیندی جدی تر و قوی تر و متفاوت تر برای احیایش نیاز باشد ، اما در خصوص ریز موارد و خرده فرهنگها نقش افراد کمرنگ نیست

اینکه در رانندگی اینچنینیم، اینکه بدیهیات بهداشتی اولیه را نمی دانیم، اینکه موارد ابتدایی آداب و معاشرت را بلد نیستیم ،اینکه با هنر رابطه نا آشناییم ، پای چیزی بیش از کمکاری دولت و حاکمیت در میان است..

به نظرم برخلاف اقتصاد و سیاست های کلان سیاسی که نمی‌توان در بعد فردی چندان کارساز بود، در بحث فرهنگی شاید بتوان تلنگر و جریانی ایجاد کرد. جریانی هرچند کوچک.

شاید در عصری که فضای مجازی محرومیت و محدودیت های دانستن و یادگیری را از بین برده و از طرفی هر صفحه مجازی خودش نقش یک بیلبورد را ایفا می کند ،عضویت در گروه‌های منتشر کننده مطالب مفید ، خواندن و بازنشر تلنگرهای فرهنگی در فضاهای مجازی مان می تواند خود به خود نقش موثری در بیداری ما و در ادامه، جامعه ایجاد کند. باید از فضای مجازی نه فقط در جهت خرید وسرگرمی و پُرکردن اوقات فراغت که گاها برای دِین فرهنگی مان بهره ببریم.

باید آستین ها را بالا زد، زوال فرهنگی با سرعتی عجیب در حال پیشروی ست . معضلی که تحملش از زوال اقتصادی و سیاسی به مراتب سخت تر است چرا که اگر دلخوشی و تکیه گاه فرهنگی مان هم از دست دهیم، تحمل بار اقتصادی ،سیاسی دیگر غیرممکن خواهد بود.

پس، از آنچه داریم برای آنچه می‌توانیم اصلاحش کنیم نهایت استفاده را ببریم.

همرفیق ،همشهری، همکار و هم میهنی عزیز ، حداقل با رعایت موارد اولیه فرهنگی و اضافه کردن چند پیجِ خوب ادبی، روان‌شناسی ، تحلیلی و اندیشه ایی به صفحات مورد علاقه خود و اضافه کردن عادت مطالعه روزنامه و کتاب خوب چرخه زوال فرهنگی را به سهم خود بشکن و در سال جدید از فضای مجازی ،درکنار استفاده کاری یا پُر کردن اوقات فراغت برای خواندن ، تامل کردن ،تغییر کردن و در ادامه بازنشر مسائل فرهنگی برای استفاده دیگر دوستان بهره ببر . ساده ترین و کمترین کارهایی که بدون هزینه یا با حداقلی ترین هزینه می توانیم انجام دهیم و جای هیچ بهانه جویی در آن نیست.

قصد شعار دهی های کلیشه ایی ندارم اما چاره ایی نیست، تا دیرنشده خانه تکانی فرهنگی کنیم و برای نجات تتمه بارقه های سوسو زننده فرهنگی بکوشیم.

که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

*فعال اجتماعی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903032

دیگر خبرها

  • دومین دوره انتخابات موسسه هنرهای نمایشی استان برگزار شد
  • روایتی متفاوت از مصطفی رحماندوست درباره ننه سرما + فیلم
  • پویش نقالی شاهنامه در نمایشگاه کتاب برگزار می‌شود
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • نکونام تکلیف خودش با مالکان جدید استقلال را روشن کرد
  • پدر، مادر، ما متهمیم ...
  • نمایشگاه کتاب تهران پس از ۳۵ دوره به قوام رسیده است
  • جشن امضای «احتضار» برگزار می‌شود
  • سی و ششمین یادواره شهدای روستای ارکان برگزار شد+فیلم
  • رونمایی و جشن امضای کتاب عکس «احتضار»