مداحی مورد علاقه شهید احمدی روشن چه بود؟ +صوت
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۰۵۶۷۸
همسر شهید احمدی روشن میگوید: مصطفی اهل این نبود که کل ۴۰ روز را مشکی بپوشد، ولی محرم سال ۹۰، آخرین محرمش همه ۴۰ روز را مشکی پوشید و بعدا داخل گوشیش دیدیم از خودش چند تا هم سلفی هم گرفته است.
به گزارش مشرق، الگو گرفتن از نهضت حسینی(ع) و واقعه عظیم عاشورا یکی از بزرگترین دلایل رزمندگان و شهدای بزرگ ما برای گام نهادن در مسیر جهادگری بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور ماه 1358 در بیمارستان بوعلی شهر همدان به دنیا آمد. در سال 77 وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و تحصیلات خود را در رشته مهندسی شیمی آغاز کرد. در سال 81 در رشته مهندسی شیمی موفق به دریافت مدرک کارشناسی شد و در همین رشته در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد و پس از آن وارد مرحله دکترای رشته نانو بیوتکنولوژی شد. در دوران تحصیل در دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام شد، همکاری داشت و چندین مقاله ISI به زبانهای انگلیسی و فارسی در مجلات معتبر علمی جهان به چاپ رساند.
بیشتر بخوانید: هیأتی که خدمتگزارانش یک شب خاص از دنیا میروند +عکس شاعری که ساواک برایش حکم تیر صادر کردشهید مصطفی احمدی روشن یکی از پایه گذاران سایت هستهای نطنز بود. تاثیر بسیار مطلوبی در بخش تامین کالاها و خرید تجهیزات هستهای در حوزه غنیسازی در زمان تحریمها داشت. سرانجام 21 دی ماه 1390، مصطفی احمدی روشن در حالیکه عازم محل کار خود بود، دو تروریست موتورسوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی به خودروی وی که یک دستگاه خودروی پژو 405 بود، او را به شهادت رساندند.
برخی دوستان شهید احمدی روشن از خاطرات محرمهای شهید در دوران دانش آموزی و دانشجویی نقل کردند:
سال سوم دبیرستان سهشنبه صبحها و روزهای محرم میرفتیم مسجد مهدیه همدان، زیارت عاشورا. اگر دو تا مداح بودند، دنبال مداحی بودیم که بچه جبههای باشد و وسط زیارت عاشورا از جنگ هم حرف بزند. از شجاعت و جنگ امام حسین(ع) که برایمان میخواند، بیشتر گریهمان میگرفت. عشقمان این بود که برای امام حسین(ع) گریه کنیم. فکر میکردیم هر کس بیشتر اشک بریزد خوشبختتر است. اگر یک روز کم گریه میکردیم، تا فردا از غصه دق میکردیم. بعضی وقتها مصطفی میگفت «تو نمیذاری من گریهام بگیره، بیا از هم جدا بشینیم» هر کدام میرفتیم یک گوشه مینشستیم که حال همدیگر را خراب نکنیم.
***
مسجدی در همدان هست به نام کولانَج. پرشورترین هیئت مذهبی همدان که متعلق به بچه رزمندههاست، در همین مسجد برگزار میشود. دهه اول و دوم فاطمیه 20 شب اینجا مراسم است، دهه اول محرم هم همینطور. مصطفی جز اعضای ثابت این مراسمها بود. زیارت عاشورا و هیئت و حسین حسین، آدم ساز است. در دانشگاه شریف هم مصطفی به دست و پای بچه رزمندهها که آمده بودند درس بدهند یا درس بخوانند، افتاده بود. برای همین روزهای زندگی او را که مطالعه میکنید، میبینید او روز به روز دارد بهتر میشود. ما یک سری بچه بسیجیهایی داریم آهسته و پیوسته پیش میآیند. بعد روز به روز بهتر میشوند. مخصوصا اگر جنبه علمی پیدا کنند که دیگر نور علی نور میشود.
فاطمه بلوری کاشانی همسر شهید احمد روشن نیز از محرمهایی که در جوار شهید بوده است چنین نقل میکند:
مصطفی اهل این نبود که کل 40 روز را مشکی بپوشد، ولی محرم سال 90، آخرین محرمش همه 40 روز را مشکی پوشید و بعدا داخل گوشیش دیدیم از خودش چند تا هم سلفی هم گرفته که انگار آخرین تغییرات چهرهاش هم برایمان بماند. من زیاد مصطفی را در حالت گریه ندیده بودم، نهایتا صورتش خیلی سرخ میشد. ولی عاشورای آخر که باهم در مراسم دانشگاه تهران شرکت کردیم، آنقدر شدید گریه میکرد که شانههایش به شدت میلرزید. مطمئنم که مصطفی از همه چیز خبر داشت.
***
محرم سال 90، آخرین محرمی که با مصطفی تجربه کردم، حس و حال متفاوتی داشتم. سوز و غمی داشتم و انگار غم آقا بر دلم سنگینی میکرد و این شاید آمادگی برای شهادت مصطفی بود. زیاد اهل دنبال کردن برنامههای تلویزیونی نبودم که چند شب متوالی پای یک برنامه بنشینم، ولی آن محرم یادم میآید بعد عاشورا، تلویزیون برنامهای گذاشته بود با نام روایت اسیری خاندان حسین" هر روز مینشستم و با دیدن برنامه و تعریف آن ماجراها اشک میریختم. یادم هست یک شب از همان ایام، مصطفی از نطنز دو نصف شب رسید خانه. بیدار بودم و برنامه نیمه پنهان ماه را نگاه میکردم. قبل از خواب مقابلش ایستادم و گفتم: «من نمیتوانم درک کنم مصطفی! آخر همسران شهدا چطور میتوانند فراق شهیدانشان را تحمل کنند؟» مصطفی هم در جواب حرفی نداشت و فقط سر تکان داد.
***
مصطفی ایام محرم، نوحه خوانی داخل ماشین را دوست داشت. با علیرضا نوحه میگذاشتند و بلند بلند با هم همراهش میخواندند و سینه میزدند. معمولا هم مداحیهای حاج محمود کریمی را میگذاشت. مداحی حاج محمود کریمی که مصطفای شهید به آن خیلی علاقه داشت این بود:
«شب اول محرم سینه زنت آرزوشه/با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه
تو کوچهها با پرچمت امید به زندگی میاد/دوباره بوی نذری از روضههای خونگی میاد
سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم
دم هیئتها با گریه میگه مادر تو زهرا
قبول باشه حسینی ها این عزاداریتون ان شاءالله
دوباره روضه رفتنها بیریاترین عمل شده/ دوباره هر محلهای پر علم و کتل شده...»
فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: audio/mp3
حالا این روزها یاد شهید مصطفی احمدی روشن که در گلزار شهدای چیذر به خاک سپرده شده زمزمه مداحان و عزاداران حسینی این منطقه است.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: باور 373 بازار سکه و ارز اخبار خودرو حزب الله لبنان مصطفی احمدی روشن شهید احمدی روشن مداحی محمود کریمی ماه محرم حسینیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۰۵۶۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روضه| آزار و اذیتهایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند+صوت
امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ قمری به دست عوامل منصور دوانقی مسموم شد و بر اثر آن، به شهادت رسید. درباره روز شهادت امام جعفرصادق علیهالسلام ۲ روایت ذکر شده است: روایت نخست دلالت دارد که آن حضرت در ۲۵ شوال به شهادت رسید و روایت دوم میگوید آن حضرت در نیمه رجب سال ۱۴۸ قمری به شهادت رسید اما نظر مشهور و معروف علمای شیعه روایت نخست است.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی -استاد حوزه علمیه- با اشاره به اذیت و آزارهایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند، اظهار کرد: امام را خیلی اذیت کردند، سن ایشان را تا ۷۱ سالگی نوشتند و کمترین نقل از سن ایشان ۶۵ سالگی است، به همین منظور به امام صادق(ع) شیخ الائمه میگفتند زیرا سن ایشان زیاد بود.
وی ادامه داد: امام صادق(ع) را چندین بار پشت مرکب دواندند. امام سنشان بالا بود اما آن نانجیب رعایت امام را نمیکرد. در همین شرایط حضرت چندین بار بر روی زمین نشست و گفت بزارید من نفس بگیرم.
این استاد حوزه علمیه تصریح کرد: همانطور که در روضهها شنیدید چندین مرتبه به خانه امام آتش پرتاب کردند که یکبار امام صادق(ع) وقتی به کمک همسایهها آتش را خاموش میکرد یک گوشهای نشست و گریه کرد.
حجتالاسلام والمسلمین عالی ابراز کرد: همه به سراغ امام آمدند و گفتند آقا دیگر تمام شد و شکر خدا به کسی همه لطمه وارد نشد دیگر گریه نکنید.
وی افزود: امام فرمودند «گریه من برای اینچیزا نیست، وقتی که خانه را آتش زدند، با وجود اینکه من و چند تا از همسایهها که مردها بودند، حضور داشتیم بچهها با دیدن این صحنه وحشت میکردند و به این طرف و آن طرف میرفتند، در حالی که من آرامشان میکردم.»
این استاد حوزه علمیه یادآور شد: امام در ادامه سخن خود یادآور شد که دراین لحظه یاد جدم اباعبدالله(ع) افتادم که عصر عاشورا بچههایش بودند اما هیچ مردی نبود جز امام سجاد(ع) که ایشان داخل خیمه بود و کسی نبود که بچهها را تسلی بدهد، گریهام برای این بود که آن روز بچهها چه کردند.
انتهای پیام